امشب بی تو گذشت . فردا شب هم همین طور . حالا که فکرش را میکنم ، انگار دیشب هم بی تو گذشت . اصلا مگر شب چیست که بی تو بگذرد ؟ راستی از کجا می گذرد این شب ؟ آدرسش را بده تا سرراه شب کمین کنم . تا بی هوا جلویش بپرم و سلامی بکنم و بگویم به خیر . فکرش را بکن . به شب بگویم به خیر . و آن را بچپانم توی پیامی و بفرستم برای کسی که دوستم بود . پیامی که در آن ، شب به طرز مهربانانه ای اسیر است . اسیر است ولی می گذرد . امتحان کرده ام . زیاد هم . هر بار گذشته است و من مانده ام حیران . که چرا دیشب و امشب و فردا شب ، بی تو می گذرد ؟
سلام پیمان خان
سلام دوست عزیز ممنون از مطالب بسیار خوبت اگر می تونی قالب وبلاگتو عوض کن اخه خیلی ساده هست به منم سر بزن خوشحال میشم
به روزم...
اجرای نمایش کفتر طلا در جشنواره تئاتر فجر
تهران ۲و۳ بهمن تالار هنر
سلام پیمووووووووون خوبی عزیزم ؟ چه خبر ؟
خلاصه
زندگی یعنی گذشتن:
چه با او!
چه بی او!
پس تو هم بگذر چه با او.چه بی او.